اصولا هنگامی که از جهانی سازی و جهانی شدن سخن به میان می آید ، نام هربرت مارشال مک لوهان ، دانشمند علوم ارتباطات و جامعه شناس کانادایی که این نظریه را برای اولین بار به شکل کنونی ارائه کرد نیز مطرح می شود. عمده ترین مباحث مک لوهان در آثارش به جریان ارتباطات و تحول ابزارهای آن در بازه های زمانی پیش رو اشاره دارد.
مهمترین آثار وی عبارت انداز : کهکشان گوتنبرگ : شناخت انسان چاپی ( 1964 ) ، برای درک رسانه ها ( 1964) ، رسانه پیام است ( 1967 ) ، جنگ و صلح در دهکده ی جهانی ( 1968 ) و...
مک لوهان ادوار تاریخی بشررا بر مبنای نوع ارتباط و تحول ابزار ارتباط بشری طبقه بندی نموده و در این راستا برای تاریخ بشر سه مرحله را ازهم تفکیک می کند :
1) مرحله ی بدوی و بی سوادی
2) مرحله ی ارتباط کتبی
3) مرحله ی ارتباط الکترونیک
از دیدگاه مک لوهان دنیای امروز یک دنیای الکترونیکی است و رسانه های الکترونیکی با گسترش خود فاصله های زمانی و مکانی موجود میان انسانها را از بین برده اند . به عبارتی دقیق تر وسایل ارتباط جمعی جدید مانند تلویزیون ، رادیو ، مطبوعات ، اینترنت و ... شیوه های زندگی بشری را تحت تاثیر خود قرار داده و متحول نموده و به گونه ای جهان کنونی را به یک دهکده ی کوچک تبدیل کرده اند .
مک لوهان این دهکده ی کوچک را دهکده جهانی می نامد که در آن افکار و اعمال جوامع از یک دیگر پنهان نمی باشند و در عین حال تاریخ شاهد به منصه ظهور رسیدن یک نوع جدید از فردگرایی انسانی است .
ازدیدگاه وی دردهکده جهانی هرگونه اتفاقی که دریک نقطه می افتد قابل تسری و تعمیم به دیگر نقاط دهکده است . چرا که فرایند تبادل اطلاعات ، علوم و اندیشه با سرعت قابل ملاحظه ای درجریان است . بنابرآن چه که تا کنون گفته شد جهانی سازی را می توان این گونه تعریف کرد :
جهانی سازی در واقع عبارت است از فرایند فشردگی فزاینده زمان و مکان که مردم دنیا به واسطه آنها و به صورت آگاهانه در جامعه جهانی ادغام می شوند .
به بیان دیگر جهانی شدن معطوف به فرایندی است که در جریان آن فرد و جامعه در گستره ی جهانی با یکدیگر پیوند می خورند .
از تعریف فوق چنین بر می آید که جهانی سازی فقط یک مفهوم اقتصاد محور نیست و چه بسا حوزه های سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی را نیز در بر می گیرد . از این رو برخی معتقدند که جهانی شدن جوامع بشری را در سه جبهه مورد حمله قرار می دهد : جبهه ی اقتصادی ، جبهه ی ایدئولوژی و جبهه نظامی .
جبهه اقتصادی : از طرق گوناگونی مانند سرمایه ی ارزی صندوق بین المللی پول ، سازمان تجارت جهانی ، بانک جهانی ، تسلط اقتصاد مبتنی بر خصوصی سازی و ....
جبهه ایدئولوژی : حمایت از موسسات پژوهشی ، دانشگاه ها ، رسانه های گوناگون مانند سی ان ان ، تایمز و دیگر رسانه های خبری
جبهه نظامی : مانند جنگ جهانی علیه تروریسم
دکتر پیروز مجتهد زاده ، صاحب نظر ایرانی در تحلیل پیامدهای جهانی سازی ، دو نوع پیامدهای مثبت و منفی را برای آن ذکر می کند .
پیامدهای مثبت جهانی سازی عبارت اند از :
1) پیامدهای مثبت مانند بهم پیوستن فزاینده ی اقتصادها
2) ازمیان رفتن موانع و حرکت اطلاعات و آگاهی ها
3) اقتصادی کردن جهان به جای ایدئولوژیک کردن آن
پیامدهای منفی آن عبارت اند از :
1) ازمیان رفتن امنیت شغلی در جهان
2) افزایش شکاف میان سرمایه داران و فقراء
3) گسترش سود جویی و سود پرستی که منجر به مادی گرا شدن فرهنگ ها می شود
آنتونی گیدنز در باب جهانی سازی معتقد است که زمان و مکان مفهوم سنتی خود را دردنیای صنعتی جهانی شده از دست می دهند و کم رنگ تر می شوند و بسیاری از نهاد ها مانند دولت ها ، سازمان های بین المللی و ... از نو در این جهان جدید تعریف می شوند .
نظرات شما عزیزان: